به گزارش نماینده به نقل از جهان، عباس سليمی نمين، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در پاسخ به يادداشت عجيب غلامعلی رجایی که در تاریخ ١٩/١١/٩٣ در روزنامه شرق انتشار یافت، توضیحاتی را اراده كرده كه در اين روزنامه منتشر شده است.
در اين يادداشت آمده است:
جناب آقای غلامعلی رجایی
ضمن عرض سلام تصور میکنم وظیفه همه نویسندگان و مدعیان مدافع آگاهی جامعه، سهلترکردن درک و هضم مناسبات چندلایه و غامضی است که در برخی کانونهای قدرت اقتصادی و سیاسی شکل گرفته است. آقای دکتر احمد توکلی به سیاق همیشگی خود که فارغ از مرزبندیهای جناحی همواره سعیکرده مردم را در جریان ناهنجاریها قرار دهد، در نطق میاندستورش در جلسه علنی مجلس شمهای از تخلفات آقای مهدی هاشمی را بهصورت مستند با ملت در میان گذاشت؛ البته ایشان بلافاصله بعد از اعلام غیرعلنیبودن دادگاه این متهم، ضمن اعتراض به این تصمیم قوهقضاییه ضرورت آگاهی مردم را یادآور شده بود، اما بهدلایلی که بر خواننده معمولی روشن نیست جنابعالی در یادداشتتان در روزنامه شرق ضمن دفاعی سخاوتمندانه از متهم (البته حق شماست) نهتنها زمینه را برای آگاهی افکارعمومی هموارتر نساختید، بلکه با طرح گمانهزنیهای بهدور از واقعیت و بعضا بسیار غیرمنصفانه تلاش میکنید اظهارات روشنگرانه این نماینده عدالتطلب در مجلس پیرامون عملکرد مدیری را درهاله ابهام فروبرید، آنجاکه میگویید: «درباره چرایی نطق احمد توکلی در مجلس گمانهزنیهای مختلفی مطرح میشود، اما بعضی بر این عقیدهاند محکومیت محمدرضا رحیمی اردوگاه اصولگرایان حامی «آن رفته» را که درصدد برنامهریزی برای تصرف کرسیهای مجلس آیندهاند، محکومیت معاوناول وی وجهه آنان را نزد افکار عمومی خدشهدارکرده، بر آن داشته که برای کاستن از دامنه آفات آن (حتما مراد تبعات بوده است) سناریویی دیگر طراحی کنند تا این خبر را از رونق بیندازند و چه خبری بهتر از اینکه درحالیکه هنوز مهدی هاشمی آخرین دفاع خود را انجامنداده، ناگهان آقای احمد توکلی از تریبون مجلس اعلام کند مهدی هاشمی فرزند آیتالله هاشمی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، از شرکت نروژی استاتاویل ٢/٥میلیوندلار گرفته است.» (روزنامه شرق، ١٩/١١/٩٣)
در عجبم که برای تقویت گمانهزنیهای خود حتی در مقام تحریف نطقی برآمدهاید که بهعنوان سند در تاریخ به ثبت میرسد. عبارت: «مهدی هاشمی فرزند آیتالله هاشمی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، از شرکت نروژی استاتاویل...» هرگز در سند بهثبترسیده در مجلس نیامده، بلکه آقای توکلی در قرائت بخشهایی از اسناد دولت نروژ، دولت آمریکا و بانک جهانی این جملات را نقل کرده است: «در ژوئن٢٠٠٢ (خرداد١٣٨١) و ژانویه٢٠٠٣ شرکت نفت دولتی نروژ، در دونوبت به یککارمند رسمی دولت که فرزند رییسجمهور اسبق ایران و مدیر عامل سازمان بهینهسازی مصرف سوخت بوده است، مبلغ ٢/٥میلیوندلار میپردازد تا وی به استاتاویل برای انعقاد قراردادی در پارسجنوبی کمک کند و مشارکت بعدی در صنعت استخراج نفت را برای آن تسهیل نماید. استاتاویل میپذیرد تا ١٠سال بعد نیز سالانه یکمیلیوندلار یعنی جمعا ٢/١٥میلیون به طرف ایرانی پرداخت کند.»چگونه شما به خود اجازه دادهاید سند را جعل کنید تا بهرهبرداری سیاسیتان را منطقیتر جلوهگر سازید، درحالیکه ایشان هرگز نامی از «آیتالله هاشمیرفسنجانی» و «مجمعتشخیص مصلحتنظام» به میان نیاوردهاند!؟
مساله دیگری که در مواجهه با این گمانهزنی تعجب همگان را برمیانگیزد، اعلام فضاحت محکومیت آقای محمدرضا رحیمی برای آقای دکتر توکلی و دوستانشان در مجلس است!
مطلعین از برخوردهای افشاگرانه چندینساله این نماینده عدالتخواه و دیگر همفکرانشان چون دکتر نادران پیرامون تخلفات قبل از دوران معاوناولی آقای رحیمی چه قضاوتی در مورد جعل آشکار حقایق توسط جنابعالی خواهند کرد؟
جهت یادآوری (هر چند دستکم شما نیازی به آن ندارید) این عزیزان به خاطر عدالتطلبی، حتی از سوی متخلف مورد پیگرد قضایی قرار گرفتند. بعید بدانم شما بتوانید حتی یکی از درگیریهای دوستانتان با آقای رحیمی را در زمان درقدرتبودن ایشان عرضه دارید درحالیکه بنده میتوانم مصادیق متعددی از دادوستدهای افرادی چون... را خدمتتان عرضه بدارم.
حال باوجود حجم انبوهی از مطالب صریح انتقادی ردوبدلشده بین چنین مدیر آفتزدهای با شخصیتهایی عدالتطلب که برای پاسداری از سلامت کشور فداکاریها کردهاند (که با یکجستوجو دردسترس قرار میگیرد) با کدام تردستی سیاسی میتوان این واقعیات را وارونه ساخت؟
آیا امروز آقای احمد توکلی با چنین عملکرد شفافی باید تبعات محکومیت آقای رحیمی را پذیرا باشد یا کسانی که با وی مماشات مینمودند (چهزمانی که محکوم امروز در اردوگاه کارگزاران تعریف میشد و چهزمانی که به حلقه نزدیکان «آن رفته» درآمد)؟
اگر کمی منصف باشیم تلاش پیگیر و مستمر آقای دکتر توکلی و دوستان ایشان را در مجلس بهعنوان یکی از عوامل موثر در دادگاهیشدن چنین متخلفی ارج مینهیم، حتی اگر بهخاطر منافع گروهی به این واقعیت اذعان نمیداریم.
بسیار به خطا رفتهایم اگر تصور کنیم با طرح صرفا یک «گمانهزنی» میتوانیم همه سوابق قابلتقدیر این عدالتطلبان را وارونه جلوهگر سازیم. افکارعمومی بهخوبی میداند با همان انگیزهای که مسایل آقای رحیمی طی چندینسال گذشته پیگیری شد، مسایل آقای مهدی هاشمی نیز دنبال میشود.
همانگونه که از نطق آقای توکلی کاملا پیداست، هرگز درصدد بهرهبرداری سیاسی از لغزشهای آقای مهدی هاشمی نبوده است، بلکه ایشان همواره در جایگاه منتقدی دلسوز ضمناینکه خطاها را گوشزد کرده رسما از کارهای مثبت جناب آقای هاشمیرفسنجانی نیز حمایت کرده یا برحملات غیرمنصفانه به ایشان تاخته است؛ لذا با چنین سوابقی چگونه انتظار دارید این ادعای خلاف واقع شما در اذهان بنشیند: «احمد توکلی با نامبردن از فرزندان آقای هاشمی و ناطق نوری سعی کرد سناریوی نخنماشدهای را در تضعیف و تخریب شخصیت هاشمی به کار گیرد که با تذکر رهبری در خطبهها روبهرو شد.»
آقای رجایی! اجازه بدهید به عنوان یکخواننده از شما سوال کنم که مستند این جمله نسبتدادهشده به آقای توکلی چیست؟ یعنی این جمله در کجا به ثبت رسیده و مربوط به چهزمانی است؟ اجازه بدهید بهصراحت عرض کنم موضوع کاملا برعکس است، یعنی به نظر میرسد کسانی که از حلقههای ضعیف اطرافیان صاحبان موقعیت سیاسی و اجتماعی بهره گرفتهاند، دیگر نمیتوانند از این شیوه نخنماشده بهره گیرند.
اگر به کارایی این شیوه امیدوار بودید به نقل جملات مجعول نمیپرداختید. آیا تصور میکنید با تکرار این ادعا که آقای توکلی انگیزه عدالتخواهی نداشته، بلکه هدف، تخریب شخصیت حقیقی مستقل دیگری بوده که گناهی مرتکب نشده، میتوانید شخصیت مورد نظر را آماده جلوگیری از اجرای عدالت کنید؟ : «این نطق کاملا سیاسی بدونتوجه به جزییات و واقعیات پرونده و در پوشش عدالتخواهی و یکطرفه و آکنده از اشتباهات عامدانه معنای دیگری پیدا میکند و آن اینکه احمد توکلی و طیف همفکران وی میخواهند با یکتیر مثلا چندنشانه بزنند؛ یکی اینکه در آستانه انتخابات مجلس خبرگان نگران حضور آیتالله هاشمی در این انتخابات- و رای غالب مردم شریف تهران به وی- هستند و از بازگشت وی به مسند ریاست آن هراس دارند! دیگر اینکه با رشوهگیر خواندن فرزند این شخصیت، شخصیت ایشان را نزد جامعه مخدوش کنند و نیز اینکه برای نجات از تبعات فضاحت خبری محکومیت رحیمی که به اردوگاه آنان منتسب است، قرینهای پیدا کنند.» (همان).
با خواندن این نوع آسمان و ریسمانکردن شما، یکبار دیگر اعتقادم راسختر میشود که ما وظیفه داریم اخبار رخدادها را بدوندخلوتصرف به مردم عرضه داریم، آنگاه جامعه خود به تشخیص شایسته دست خواهد یافت؛ بههمیندلیل نیز مدافع علنیبودن دادگاه مهدی هاشمی بودم. همانگونه که آقای توکلی بدونهیچگونه تحلیلی تنها بخشهایی از گزارشهای انتشاریافته در نروژ، آمریکا و بانک جهانی را عینا به اطلاع جامعه رساند. اگر از انتشار حقایق خوفناک نباشیم از جاده انصاف آشکارا خارج نمیشویم و بهجای نسبتهای ناروا به نقد منطقی میپردازیم، زیرا اولا همانگونه که اشاره شد برای آقای توکلی و دوستانشان نهتنها محکومیت آقای رحیمی نمیتواند فضاحت خبری بهحساب آید، بلکه کاملا برعکس، پس از چندسال حقانیت مواضعشان علیه متخلف به اثبات رسیده است؛ زیرا بدونتردید پافشاری ایشان بر اجرای عدالت در دستیابی به چنین نتیجهای نقش موثری داشته است.
اگر بنا باشد فضاحتی را توزیع کنیم، سهم کسانی که با وجود شعارهایشان زمان درقدرتبودن آقای رحیمی، ترجیح دادند عافیتطلبی را بهعوض درگیرشدن با تخلفات ایشان پیشه کنند، چشمگیر خواهد بود.
ثانیا تاکنون از آقای توکلی مصداقی را شاهد نبودهایم که گناه فردی را بر گردن فرد مستقل دیگری بیفکند. آقای مهدی هاشمی شخصیتی است که باید خود پاسخگوی اعمال خود باشد. چه، کسانی که میخواهند پدر را در گناهی ناکرده سهیم سازند و چه، کسانی که با برانگیختن احساسات پدرانه، میخواهند فرزند را دربرابر اعمال قانون مصونیت بخشند هر دو از دایره سلامت خارجند. قرائن فراوان ثابت میکند آقای توکلی جزو هیچکدام از این دودسته نیست. نمونههایی که ذکر کردهاید عکس آنچه را که سعی در القایش دارید، بهقضاوت میگذارد. آنچه در مورد آقای رحیمی میگویید افتخاری برای آقای توکلی است، کمااینکه حلالیتطلبیدن از آقای موسویان نیز نشان از صداقت و متشرعبودن وی دارد.
اگر شخصیت سیاسیای بعد از آگاهی از ناقص بودن اطلاعات دریافتیاش- ولو از سوی مراکز رسمی و مسوول- به اصلاح مواضع خود مبنیبر آن دادهها اقدام کند، تعبیرش جز صداقت فرد نمیتواند باشد. جناب آقای رجایی! در این مختصر نمیخواهم به نقد مطالب شما در مورد مسایل پنهان نگاهداشتهشده از مردم بپردازم، اما زمانی که خواننده شما را در نقلقولهای آشکار و بهثبترسیده در مراکز رسمی کشور امانتدار نمییابد، چگونه انتظار دارید تبیین شما را در مورد مسایل پیچیدهای که چندینسال است با تلاشهای کانونهای قدرت (که شما هم در یکی از این اردوگاهها تعریف میشوید) بر آن نوری تابیده نشده است تا حقایق آشکار گردد، پذیرا باشد؟ بهتر آن بود بدون دادن نسبتهای ناروا به اطلاعدهنده به جامعه صرفا در مقام دفاع از عملکردهای کانون مرتبط با خود برمیآمدید.
نظر شما